Quantcast
Channel: هذیانهای ماندگار
Browsing latest articles
Browse All 20 View Live

چشم تو (برگی از دفتر دلتنگی هایم برای ... )

بین هیاهوی سکوت از پشت بوته ابر پیدا بود زمین خیس از برهوت مهمان ترکهایش بود از دلتنگی رود ناگهان ابر غرید و کلاغی پرید درخت گیلاس شکوفه را به دیدار باران برد و چکاوکی سرود حکایت رنگین کمان چشم تو نیز...

View Article



اتفاق غریب

باران عطر تن تو را گرفت و رود در چشمانت جاری شد تا دریا و کرانه آن در مردمکان چشمانت جزیره ی محبت سازد اتفاقی غریب در سرزمین بی نشان و هزار قطره ی باران و هزار عطر تو را در رودخانه چشمانت می نوشم

View Article

التهاب قصه آخر شب

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 /* /* >*/ /* Style Definitions */ table.MsoNormalTable {mso-style-name:"Table Normal"; mso-tstyle-rowband-size:0;...

View Article

اولین غنچه ی هستی

در التهاب زمین ، سیراب از شبنم اولین غنچه ی هستی ، در رکوع شاخه به احساس نسیم ، تو حس آغازی ، با ریزش باران از آیه رویش. ندیده ام تو را ولی انگار از خاک سیَلک تا غبارهای فضایی همراه منی بی پرده بی حضور...

View Article

جادوگر پیـر باغ

شمع می گرید ، و قطرات آن شب را تشییع می کنند. پردهء نقره ای در مسیر باد رقص غربت آغاز کرده است ؛ و شعلهء پریشان خم است ، ظلمت را می خواند به جنگ. جادوگر پیر باغ کهکشان را چوب می زند، مگر ستاره را ، و...

View Article


خاطرات مندرس

باران می بارد ، پیرزنی ایستاده بر آستانه خاطرات مندرس ، از گیسوی سفیدش آرزو چکه می کند. باران دیروز را می شوید ، بی رحم بی هیچ ردی ، در گور می ریزد. فردا را تکه تکه می کند. لب های سرخ هوس عشق را در...

View Article

گیتار بدون سیم

گیتار ما بدون سیم می زند. بهار ما رنگین است . پدر از خجالت سرخ و مادر از بیماری زرد خواهرم کبودی تنش را زیر روسری گم می کند. و مرگ را مادر بزرگ در شبی سرد قی کرد. این سفره نوروز ماست. سفره ما هفت دارد...

View Article

یادمان باشد برف زمستان بهار را هدیه کرده است

همیشه دنبال چیزی هستیم که به اون رسیدیم و برای رسیدنش جشن هم می گیریم غافل از اینکه برای رسیدن ، علت هایی هستند که ما رو کمک کرده اند ، در این دقایق انتهایی سال 88 یادمان باشد که سبزی بهار رو برف...

View Article


راز سفـــر

سفری در پیش است کوره راهی ست پر از حسرتها حسرت دیدن تو حسرتی گم شده در هلهله رویاها کاشکی کاشکی باز سفر می کردیم به فراسوی همان دهکده ی رویاها و گلی می چیدیم همه حسرت ، پر راز ارمغان این راه انتهایی...

View Article


ساقي افسونگر

بيدارم شب انگار بس طولاني و سرد كريه تر از من ماه است و در جام ساقي افسونگر ، شب را مي نوشيم هر دو خسته از ستاره هاي تكراري خوشه اي كه هميشه پروين و زهره اي كه صبح را نشانه رفته است . اي ساقي افسونگر...

View Article
Browsing latest articles
Browse All 20 View Live